برگزیده همایش پارسی بلاگ و جشنواره امام من | ||
چندی پیش منزل یکی از آشنایان دعوت بودم...بعد از نماز مشغول تلاوت قران شدم که در لابلای اوراق قران به کاغذی برخورد کردم و خواندم با اجازه مادر نویسنده مناجات عین مناجات را می نویسم: مناجات نامه یک دختر خانم 11 ساله در شب لیله الرغائب: ******* خدایا توفیق بده نماز قضاهایم را بخوانم. خدایا تو کلاس خیلی شاگرد بهتری شوم. خدا انضباط اسفندم بیست و ورزشم آخر سال 20 شود. خدایا مامان مامان بزرگام بابابزرگام بابام خاله عمه دایی عمو همه همه بیشتر از من زنده بمانند. خدایا خانواده ما همه همه همه از خطرات حفظ کن. خدایا! خطم خوب شود. خدایا! همه از من راضی باشند. داداشم مهدقران رود. من با مادر پدرم بدرفتاری نکنم (همچنین اونا) تند کار کنم، غر نزنم، نماز و حجاب و کارهای خوب را فراموش نکنم و اینکه اول فکر کنم بعد کار کنم. خدایا من در آینده نویسنده شوم و امسال تابستان معرق نقاشی و عکاسی یاد بگیرم. خواهرم و مامان بزرگم و کلا خانواده رفتار خوبی با من داشته باشند. خدایا! زنعمو را دلخوش کن و به او یک بچه ی کاکول به سر بده (خوشگل و باادب). خدایا من تیزهوشان یا نمونه دولتی همراه با همه ی بچه ها و مخصوصا مهشید و ارغوان. خدایا آخر سال 20 شوم. من و ارغوان دوباره دوست صمیمی شویم. *خدایا! کاری کن پدرم به تو پناه برد و در راه تو دوباره نماز خواند و تو را باور کند خدایا داداشم را حتما حتما عاقبت بخیر کن و کاری کن بهترین ها را داشته باشد همراه خانواده. عمه جون اینا سالم به ایران برگردند و من دوباره رابطه ام با صحرا(دختر عمه جون) خوب شود. هر کی هر دعایی داره قبول کن. خدایا کاری کن حنانه اینا هر چقدر خواستند پول داشته باشند. خدایا مهشید که امروز تولدش است هر دعایی داره برآورده شود. خدایا رزا ( دخترخاله مامان) و شوهرش برگردند به زندگی و طلاق نگیرند و شوهرش کار پیدا کند. خدایا امام زمان ظهور کند. خدایا! دعاهایم قبول بشه. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این قسمت دعا دلم را آتش زد...*
[ شنبه 89/7/24 ] [ 10:54 صبح ] [ رضوانه (نگهبان بهشت) ]
[ نظرات () ]
|