برگزیده همایش پارسی بلاگ و جشنواره امام من | ||
کودکی ما (دهه شصت) الهی هر چه زودتر جنگ تمام شود داداش برگرده خونه...الهی صدام نیست و نابود شود البته به تعریف بچگی ما...کیهان بچه ها رو زود از کیوسک سر مجتمع بگیریم تا تموم نشه...روی کیفهامون خوب دستمال نمدار بکشیم چون باید برای سال جدید تحصیلی آماده باشند... مامان (حاج خانم) می گن باید با حجاب، نماز و درس خوندن به رزمنده ها کمک کنیم آخه همه چیمونو از اونها دارین...مامان میگن:یه دختر باید علاوه بر درس خوندن خانه دار هم باشه... وای چه روز قشنگیه وقتی قلکمونو باز می کنیم الهی زود زود پر بشه...الهی تابستون زود بیاد صبح ها کوبلن یا منجوق دوزی و بعد از ظهرها دوچرخه سواری کنین و بعد برای نماز مغرب و عشا به مسجدمون بریم ...شبها شنیدن اخبار( پدرم ـ حاج آقاـ می گفتند مسلمون باید همیشه اخبار رو گوش کنه که بفهمه دور و برش چه خبره و توی تعریف مسلمان من 9 ساله و خواهر 11 ساله من هم قرار داشتیم) و خوندن کیهان بچه ها و شنیدن داستان و خاطرات جالب از زبان والدینمون.......... کودکی بعضیها(دهه هشتاد) کاشکی همه سی دی های دنیا برای من بود...خدا کنه شرک پونصدم زود بیاد...الهی زود زود بتونم یک باربی دیگه بخرم که جمع عروسک هام از همه دوستام بیشتر بشه...خدا کنه گریه های الکی من بگیره دکور اتاقمو صورتی کنم...راستی تیپم امسال باید نوی نو باشه...قلک چیه چند روز که صبحونه نخورم می فهن که باید پول زیادتری بهم بدن راستی دو قطره اشک هم چاشنیش باشه بد نیست زودتر اثر می کنه...الهی زودتر تابستون بشه که همش اسکیت باز کنم... بابا میگه دختر انقدر کوچه نمیره اه اه اصلا حوصله حرفاشو ندارم... البته مامانی بلده چطور حالشو بگیره بی خیال بابا...مامانی گفته حالا هم که بچه ام نه حجاب نه نماز نه روزه...مامانی میگه نباید بچه رو زور کرد موقعش که بشه خودشه یاد می گیره(روزها می گذره و دختر داستان ما هیچ چیز یاد نمی گیره حتی احترام به مامانی، چون مامانی با تریپ روشن فکری تقلیدی دخترشو یه دختر بی هنر و بی احترام بار آورده) واقعاً با وجود جنگ (ومسائل حاشیه ای جنگ) و تحریم چه کودکی شیرین و خوبی داشتیم..... [ شنبه 88/7/18 ] [ 9:15 صبح ] [ رضوانه (نگهبان بهشت) ]
[ نظرات () ]
|