|
برگزیده همایش پارسی بلاگ و جشنواره امام من 
| ||
|
هو الرب الحسین پاییز حال دیگری دارد...حس برگ ریزان خودت در جوانی، حس تنها شدن خودت مثل درخت اقاقیا محوطه، حس پذیرش برگ های خشک و زرد روزگار بر تن خسته خودت، حس کودکی متولد پاییز، حس غم عجیبی که در پاییز هر روز بر دلت آوار می شود که یادت هست پاییز آمدی پاییز رفتی و پاییز تمام کردی پاییز تنها شدی پاییز و پاییز و تنهایی که حالش را فقط یک تنها می فهمد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ولی تا پایان زندگی پاییز حس دیگری هم برای من دارد حس کربلا !!! پاییز بود که چهره بر ضریح گذاشتم و سنگینی غم های زندگی را به تو سپردم ولی معامله خوبی بود غمهای زندگی من بر شانه های پرتوان تو و غم جانگداز تو بر دل گناهکار من...من برنده شدم هر که غم تو را در دل داشته باشد برنده است اصلا پرنده است پرنده حریم حسین(ع)...پرنده ماندنی است. یادت هست کودک تو هم پرنده بود جوان تو هم پرنده بود همه در یک کوچ عاشقانه به عرش پریدید.اصلا همه تبار شما پرنده هستند یکی از محراب مسجد بر عرش پرواز می کند و یکی هم با بال سوخته...سریست در واژه سوخته..اشک بر گونه ات می نشیند کودک بودی سوختن پرنده را دیدی اشک تو دل خدا را سوزاند.
ملائک هم در پرواز عاشقی عشیره تو کم می آوردند راستی شبها جمعه حرمت محل پرواز ملائک است پس هر کس پرنده حریم شما شود ماندنیست.ماندنیست چون شبهای جمعه قرار پرواز بر فراز بارگاهت را دارد.مادرت هم شبهای جمعه به سمت حریم تو پرواز می کند...پس پرنده ماندنیست.دل عاشق حسین، با حسین زندگی می کند و می میرد و حساب می شود ولی جواب نه، چون جوابها را حسین میدهد باز هم برنده معامله این عشقبازی شدم من حساب می شوم ولی تو جواب می دهم... من عاشق معاملات پرسودم به شرطی یک طرف معامله حسین(ع) باشد.
پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود حسین جان.
[ چهارشنبه 92/8/1 ] [ 7:27 صبح ] [ رضوانه (نگهبان بهشت) ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ  | |
