• وبلاگ : برگزيده همايش پارسي بلاگ و جشنواره امام من
  • يادداشت : اول مهر 1362...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حسين 
    سلام در پاسخ شما من خودم خاطره اي از کفش تق تقي ندارم. ولي يه همکار دارم که از گوشواره بلند يه خاطره خيلي قشنگ و جالب داره که براي نسل امروز که سير نشدني هستند از مواهب، خيلي خوب و آموزنده است. دختر بچّه هاي دوران دفاع مقدس با اندک هديه اي مثه يک جفت گوشواره بدلي بچّگانه خود را در آسمان ميديدند. من از همکارم که اتفاقاً مثه شما قلم خوبي داره ميخوام که اونو براي شما ارسال کنه. دست حق با شما.
    پاسخ

    سلام...همه دخترا از كفشاي تق تقي مثل همه پسرا كه از دوچرخه خاطره دارند، خاطره دارند بعضيهاشونم رضوانه دارن...:)

    سلام دوست عزيز؛

    با يادداشتي به روز هستم

    ممنونم مي شم بهم سر بزني

    و

    خوشحال از اينکه نظرت رو بدونم

    متشکرم


    هستانه

    سلام وارادت خدمت شما هم بلاگي بزرگوار

    ممنون که در فضاي سايبر فعالانه حضور داريد

    منتظر نظرات ارزنده وگرانسنگ شما در وبلاگم هستم

    طوباي محبت

    سلام
    پدر و مادرم هر دو معلم اند و سال ها يعني تا زماني که اصطلاحاً امتيازشان به شهر خورد معلم اين روستا و اين روستا بودند.من هم سه سال اول دبستان را همراه شان بودم.
    راستش من تا جائي که يادمه احساس بدي نداشتم و از گريه و ... خبري نبود.معلم کلاس اول من،در ابتدا مادرم بودند توي دبستان پسرانه ي روستا.نکته ي مهم اين بود که روستا چون نسبتاً بزرگ بود مدرسه ي پسرانه و دخترانه ي مجزائي داشت.از طرفي جمعيت کلاس اول پسران زياد بود و از طرفي مادرم بر اساس يک ايده ي شخصي،نظرشان در مورد اين که فرزندشان دانش آموزشان باشد و حتي توي مدرسه ي خودشان باشد مساعد نبود.لذا من به همراه 5 پسر ديگر روانه ي مدرسه ي دخترانه شديم و ...
    نکته ي جالب ديگه سال اول دبستانم اين بود که چون سال يا سال هاي قبل ترش توي کلاس هاي مادرم به عنوان طفلي مستمع آزاد حضور داشتم،هم بعضي مطالب برايم تکراري بود و هم اعتراضاتي از اين جنس داشتم که "خانوم! مامان من اين قدر مشق نمي گن" و از اين دست.لذا گاهي براي حفظ نظم کلاس به صورت توفيق اجباري به حياط مدرسه مي رفتم تا هوائي بخورم.
    +نوستالوژي واکسن و ترسش و اين که توي مدرسه مي اومدن هم جالب بود.هرچند من حدود 7 8 سال بعد از شما به مدرسه رفتم.
    پاسخ

    سلام بر برادر براده...خودش شد يك پست اساسي براي بلاگ براده.ارادت.
    + حميد شين 
    سلام
    خاطره جالبي بود .وصف حال دهه شصتي ها بسيار خوندنيه
    ياد اولين روز مدرسه خودم افتادم.يادمه سال 61 اولين سال ورودم به مدرسه بود.شبش چند بار از خواب بلد شدم.ساعت يک شب ساعت سه شب يه بار هم بلند شم حتي رفتم لباسام رو پوشيدم نشستم تو حال مادرم پاشد ديد بيدارم گفتم حميد جان هنوز زود عزيزم برو بخواب لباستو در بيار بايد صبح بري مدرسه.
    هيچ وقت يادم نمي ره چقدر لذت بخش بود.....
    پاسخ

    عليكم سلام پس نتيجه ميگيريم بچه هايي كه ذوق ميكنن صاحب تحصيلات عاليه و بچه هايي كه گريه مي كنن ميشن مثل من :)
    + سمانه 

    عجب بچه ي نونوري!!!! :))

    جاي مامانت بودم يه فس كتك ميزدم :)

    من با اينكه بچه اول بودم و يدونه دختر، از اين كارا كه نكردم هيچ، خيلي هم ظاهرا محكم بودم

    پاسخ

    از اينكه طاقت گريه يه بچه اول دبستانيو نداري معلوم ميشه كه خيلي محكمي:) نشكني؟
    + ايمان 
    خوب بود مخصوصاً شعر ها و تمثيل هاي آخر هر بند. ولي خدائيش بيچاره مادرتون و نيز خواهرتون... شما يه بچّه لوس بودين که موفق شده خنده را جايگزين گريه کنه.
    پاسخ

    مرسي صراحت لهجه...)
    + حسين 
    يعني من موندم با اين شانس شما براي برگزيده شدن در جشنواره ها اون هم براي دو پست پي در پي! يا قلم شما بسيار شيواست يا دوستان بسيار نغّاز (يعني کساني که هر جا جملات نغز ببينند، بلافاصله جذب مي کنند) و يا هر دو ...اما شانس چيزِ ديگه س. خدا شانس بده يعني همين.
    ولي جدّي قشنگ نوشتيد و خواهش دارم اگه داستاني از قبيل علاقه شما مثلاً به خريد گوشواره اونهم از نوع بلند يا کفش از نوع تق تقي (که اکثراً براي خانم دخترها پيش مياد) اون رو هم بزيور طبع بيارائيد...
    پاسخ

    فكر كنم همه دخترا از كفش پاشنه تق تقي خاطره دارن... شما چطور؟ :)
    سلام دوست عزيز
    وبلاگ خوبي داريد اميدوارم پيشرفت خيلي بيشتري داشته باشيد و هر روز بازديدکنندگان شما افزايش پيدا کنند
    اگر هم مايد بوديد يه سري به سايت هاي ما بزنيد و با ما بصورت رايگان تبادل لينک داشته باشيد خوشحال ميشيم :
    http://plinks.xzn.ir
    http://plinkes.xzn.ir
    http://plink01.xzn.ir
    http://plink02.xzn.ir
    http://plink03.xzn.ir
    http://plink04.xzn.ir
    http://plink05.xzn.ir
    مستفيض شديم
    پاسخ

    تنكس مهربان مادر...

    ____&&&&&&___سلام دوست خوبم
    ___&&&*&&**_
    ______**&&**__آپـــــــم
    _______**&&**__
    ________**&&**____منتظر حضور پرمهرت هستم
    _______ __$$&$$$_______________$&$$$
    ______$$&&1111$$$&&_________ &&1111$$&& دير نكني
    ___$$&&111111111$$$&&____&&1111111111$$&&
    ___$&1111111111111$$&&__&&111111111111$$$&
    __$&1111111111111111$$&&111111111111111$$$& نظر يادت نره
    __$&111111111$$$$1111$$1111$$$$111111111$$$&
    _$$11111111$$$$$$$$$1111$$$$$$$$$1111111$$$&
    _$$11111111$$$$$$$$$$1$$$$$$$$$$$11111111$$&
    _$$11111111$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$111111111$&
    __$111111111$$$$$___منتظرم__$$$$$111111111$$&
    __$&1111111111$$$$$$$$$$$$$$$$11111111111$&
    ___$111111111111$$$$$$$$$$$$111111111111$&
    ____&11111111111111$$$$$$111111111111111&
    _ ____&11111111111111$$11111111&&111$$&&
    ____ __&&111111111111يگانه1111111111&&11$&&
    ______ __&&1111111جون11111111111111&&1&
    _________ _&&11111111111111111$&_&&
    __________ ___&&111111111111$$&___&&
    __________ ______&&&1111111$&______&&&_&&
    ____________________&&&111& _____ &&&&
    + سلام 
    عجب بچه ي ببخشيد ها! لوسي!
    پاسخ

    بجاش الان بچه خوبي شدم...:)
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 1 مهر 91 نوشته (اول مهر 1362) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.