اين هم هديه من به شما و وبلاگ قشنگ شما كه روز به روز داره بهتر مي شه: بهاران را باور كن از شاعري كه دوستش داري: مشيري
باز کن پنجره ها را که نسيم روز ميلاد اقاقي ها را جشن مي گيرد و بهار روي هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است همه چلچله ها برگشتند و طراوت را فرياد زدند کوچه يکپارچه آواز شده است و درخت گيلاسهديه جشن اقاقي ها را گل به دامن کرده ست باز کن پنجره ها را اي دوست هيچ يادت هست که زمين را عطشي وحشي سوخت برگ ها پژمردند تشنگي با جگر خاک چه کرد هيچ يادت هست توي تاريکي شب هاي بلند سيلي سرما با تاک چه کرد با سر و سينه گل هاي سپيد نيمه شب باد غضبنا ک چه کرد هيچ يادت هست حاليا معجزه باران را باور کن و سخاوت را در چشم چمنزار ببين و محبت را در روح نسيم که در اين کوچه تنگ با همين دست تهيروز ميلاد اقاقي ها را جشن مي گيرد خاک جان يافته است تو چرا سنگ شدي تو چرا اين همه دلتنگ شديباز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن