وبلاگ :
برگزيده همايش پارسي بلاگ و جشنواره امام من
يادداشت :
عشق و يك لحظه ... ـ يك داستان مستند نيمه بلند
نظرات :
0
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
زهرا
سلام وبت فوق العاده است.داستانات خوب وباحالن.راستش من داستان هاي نيمه بلند مي نويسم.داستان وداستان نويسي رو دوس دارم
+
احمد
فکر کنم يه جورائي اين داستان منهم باشه. به جمله ات اين رو هم اضافه کن که: حالا هر وقت به ياد دختر عمه مي افته اول اون يکي عمه ميايد جلو چشمش. بعد دختر عمه! راستي چرا اين جوري شد...